پایگاه خبری فوتبالی- یک: ذهن استقلال باز شد، این مهمترین پیام تغییرات در کادر فنی آبیها بود. قطعا یک بازی ملاک قضاوت نیست ولی استقلال به چیزی برگشت که به آن تعلق دارد و آن بازگشت به اصل فوتبال است. استقلال متعلق به بازی واکنشی نیست. اسم این تیم استقلال است، اکثر تیمها باید دنبال این تیم بدوند و توپ بگیرند نه اینکه برعکس باشد. استقلال یک سال و سه ماه روی اعصاب هوادارانش بود. حوالی مرگ را تجربه کرد و حالا سهراب با نوشدارو آمده است تا حداقل نگذارد استقلال بیش از این، به مرگ نزدیک شود. نوشداروی قبل از مرگ استقلال این بار با خود سهراب آمده است.
دو: سهراب با دو سه تغییر ساده سعی کرد فوتبال سرعتی و مالکانه را به استقلال برگرداند. اولین تغییر اجباری بود و آن هم حضور مرادمند به جای روزبه بود، دومی فیکس بازی کردن کاکوتا از ابتدا و سومی بازگشت مهرداد محمدی بعد از هفتهها به لیگ. همین تغییرات کوچک، اثرات مثبتی در نوع بازی استقلال ایجاد کرد.
سه: حریف استقلال هم حریف ایدهآلی بود. خود سهراب هم برای اولین برد لیگ برتریاش اگر قصد انتخاب داشت هوادار را انتخاب میکرد. تیمی که انگار برای افتادن بسته شده و متخصص خروج رقبایش از بحران است.
چهار: اما چرا فوتبال استقلال در نیمه اول اینقدر به دل نشست؟ مهمترین دلیل آن به سه هافبک وسط زمین برمیگردد، خط هافبک بینالمللی آبیها با حضور اندونگ در رأس عقب و حضور دو هافبک خلاق (کاکوتا و ماشاریپوف) جلوی اندونگ، هم سرعت و هم خلاقیت و هم بازیسازی را به استقلال هدیه کرد. این سه نفر استقلالیها را به یاد مثلث کاظمی، جانواریو و جباری در لیگ برتر هشتم انداختند.
پنچ: همچنان معضل خط دفاعی استقلال در این فصل پابرجاست. این ایراد و اشکال به نفرات برنمیگردد. عدم حمایت و بازگشت خط هافبک استقلال و پیستونهای این تیم باعث میشود استقلال راحت ضدحمله بخورد. برای این که هم در حمله و هم در دفاع تعادل خوبی داشته باشید نیازمند یک بدن آماده هستید که فعلا استقلال تیم نود دقیقهای از نظر بدنی نیست.
شش: نکونام نه تنها اورونوف را از استقلال گرفت بلکه خلاقیت و کیفیت ماشاریپوف را هم در این تیم کشت. وقتی استقلالیها رها شدن ماشاریپوف از پستی که در آن قبلا بازی میکرد را دیدند تازه فهمیدند چه الماسی را در اختیار داشتند و از آن بهره نبردند. آقای نکونام با استقلال چه کردی؟
هفت: سید حسین حسینی مشخصا تمرکز لازم را در این فصل ندارد. سید با همه تجربه و سابقهاش در استقلال یک بازیکن فوقالعاده احساسی است که اگر ذهنش درگیر باشد از نظر فنی افت میکند. مشکل سید عدد قراردادش است که آن هم به بیتدبیری مدیران حال حاضر استقلال برمیگردد.
هشت: استقلال از نظر پتانسیل بازیکنان یکی از غنیترین تیمهای لیگ است، فقط یک مربی کاربلد میخواهد که از توانایی نفرات این تیم خوب بهره بگیرد. همین آرش رضاوند که پاس دادن ساده را فراموش کرده زیر نظر یک سرمربی خوب، جور دیگری فوتبال بازی میکند چه برسد به کاکوتا و ماشاریپوف که فانتزی بازهای قهاری هستند.
نه: مهدی رحمتی بعد از دوران نسبتا خوب در آلومینیوم، در نساجی و هوادار به شدت بد کار کرده و آینده مربیگری خود را به خطر انداخته، اشکال امثال رحمتی این است که به هیچ پیشنهادی نه نمیگویند. البته شاید هم هوادار برگشت.
ده: تعطیلات فیفادی پیش رو مهمترین روزهای این فصل استقلال است که میتواند آینده این تیم را بسازد. انتخاب یک سرمربی خوب و معتبر خارجی یعنی تضمین آینده این تیم. یک بار استقلال باید تکلیف خودش را برای همیشه با یک انتخاب خوب مشخص کند. آیا شهریاری این کاره است؟ بعید به نظر میرسد. اگر به نام سمیعی اشاره نشد به این دلیل است که استاد سمیعی، با حضور احمدشهریاری نقش ماشین امضا را دارد. هر چه شهریاری املا کند، سمیعی انشا میکند!
گزارش از پیمان خنافری/ پایگاه خبری فوتبالی