اسکوچیچ: طارمی و جهانبخش از من خواستند کریم را برگردانم!

اسکوچیچ: طارمی و جهانبخش از من خواستند کریم را برگردانم!

پایگاه خبری فوتبالی- سرمربی اسبق تیم ملی درباره مشکلاتی که با مهدی طارمی داشت توضیحاتی داد. 

به گزارش فوتبالی، دراگان اسکوچیچ که توانست تراکتور را به اولین قهرمانی‌اش در لیگ برتر ایران برساند چند سال پیش توانسته بود تیم ملی ایران را که در آستانه حذف از مرحله اول جام جهانی قرار داشت از حذف نجات بدهد و با اقتدار به جام جهانی 2022 برساند.

اما او در فاصله دو ماه مانده به جام جهانی برکنار شد و به جای او کارلوس کی‌روش هدایت تیم ملی را در جام جهانی بر عهده گرفت. یکی از دلایل برکناری اسکوچیچ به عقیده خیلی از کارشناسان این بود که او نتوانسته بود رختکن تیم ملی را در مشت خودش بگیرد و بازیکنان تیم دودسته شده بودند. عده‌ای حامی اسکوچیچ بودند و عده‌ای مخالف او. گفته می‌شد چند نفر از بازیکنان بزرگ و قدیمی تیم ملی مثل مهدی طارمی، علیرضا جهانبخش، کریم انصاری فرد و...مخالف اسکوچیچ بودند و در نهایت باعث برکناری او شدند.

اسکوچیچ اخیرا مصاحبه‌ای انجام داده و درباره این مساله هم حرف زده است. او البته تایید کرده است که در بین بازیکنان اختلافاتی وجود داشت و عده‌ای علیه او بودند اما مدعی شده است که هرگز تن به خواسته‌های بازیکنان نداده و اتفاقا به همین دلیل هم بود که برکنار شد. 

اسکوچیچ در این ماجرا بیشتر از همه از مهدی طارمی دلخور است. او دراین باره گفته است: «وقتی من انصاری‌فرد را کنار گذاشته‌ام و به نظرم دیگر به کار تیم ملی نمی‌آید حق نداری با من تماس کنفرانسی بگیری و بگویی او را برگردان! چون «من» در قبال تیم ملی مسئول هستم. چون نماینده این کشورم. طارمی و جهانبخش با من ویدیو کال کردند تا از من بخواهند انصاری‌فرد را برگردانم. اما من نپذیرفتم.»

به نظر می‌رسید از همین جا بود که طارمی علیه اسکوچیچ شده است اما اسکوچیچ نظر دیگری دارد: «طارمی زمانی علیه من شد که من در مصاحبه با یک روزنامه کرواسی گفتم بازیکنان ایرانی از نظر تکنیکی و آمادگی فیزیکی خوب هستند اما باید درباره تاکتیک‌های تیمی بیشتر کار کنند. حرفم اشتباه نبود و هیچ ایرادی نداشت. اما در پاسخ گفت تاکتیک؟ کدام تاکتیک؟ اولا او حق ندارد با من اینطوری صحبت کند. من آن طور که تو خیال می‌کین عروسک خیمه شب بازی نیستم. شخصیت خودم را دارم و حاضر نیستم برای هیچ جام جهانی به آن چوب حراج بزنم. نمی‌توانید مرا بخرید. نمی‌توانید به چنین کاری وادارم کنید.»