نقدی بر مصاحبه ترابی؛ دم خروس را باور کنیم یا...؟

نقدی بر مصاحبه ترابی؛ دم خروس را باور کنیم یا...؟

پایگاه خبری فوتبالی- حرف‌های مهدی ترابی درباره غیبتش در اردوی تیم ملی تناقض‌های زیادی داشت.

به گزارش فوتبالی، مهدی ترابی پس از چند روز غیبت در اردوی اخیر تیم ملی، سرانجام دیروز سکوتش را شکست و درباره عدم حضورش در تمرینات تیم ملی حرف زد. حرف‌های او اما کمتر کسی را قانع کرد. به همین بهانه، بخش‌هایی از حرف‌های او را مرور می‌کنیم:

او در همان ابتدای مصاحبه برای خبرنگار تعیین تکلیف کرده و به او گفته که باید سوال‌تان را به شکلی که من می‌گویم مطرح کنید! سپس خودش از خودش این سوال را پرسیده: «چرا وقتی طبق آمار‌ها از نظر پاس گل، آمادگی جسمانی و...در اوج بودی و همه دعوت شدنت را قطعی می‌دانستند، در اردوی قبلی به تیم ملی دعوت نشدی؟»

مطمئنا ترابی اولین کسی نبوده که به زعم خودش باید زودتر از این‌ها دعوت می‌شده و نشده. آخرین نفر هم نخواهد بود. بزرگ‌ترین بازیکنان جهان هم گاهی توسط سرمربیان تیم ملی کشورشان دعوت نمی‌شدند. واقعا منطقی نیست که از هر کسی که به تیم ملی دعوت می‌شود، این سوال پرسیده شود که چرا قبلا دعوت نمی‌شدی و الان دعوت شدی!

ترابی در بخش دیگری از مصاحبه‌اش گفته است: «متاسفانه آیتم‌ها و ملاک‌های دعوت به اردوی تیم ملی، ورزشی و واقعی نیست. آیتم‌های جهانی که بر حسب آن‌ها بازیکن‌ها به تیم‌ ملی‌شان دعوت می‌شوند، در ورزش ما حاکم نیست، بلکه یک سری رفتار‌های شخصی از جمله چشم و اَبروی مَن و یکی دیگر ملاک دعوت است!»

ترابی با این جملات، عملا صلاحیت تک‌تک بازیکنانی را که به تیم ملی دعوت شده‌اند، زیر سوال برده است. از جمله خودش را که در بعضی از اردوها حضور داشته و در جام ملت‌های آسیا هم بازی کرده است. اگر ادعایش درست باشد، باید از او پرسید رفتار شخصی که باعث شده او به تیم ملی دعوت شود و در جام ملت‌ها هم بازی کند، چه بوده؟ نکند در آن مقطع ملاک دعوت به تیم ملی «ورزشی» بود ولی در اردوهایی که دعوت نمی‌شد، ملاک‌ها به چشم و ابرو تغییر کرده‌اند؟ ضمن این که او باید به سایر بازیکنانی که در این اردو حضور دارند، حق بدهد که از او دلخور شوند که صلاحیت آنها را زیر سوال برده است.

او در ادامه گفته است: «همین صحبت‌هایم یکی دیگر از خط کشی‌های غیر ورزشی برای دعوت نشدنم در آینده خواهد بود. حتی در اوج بودنم در آینده که هیچ، اگر در لیگ‌های غرب دنیا بازی کنم و آنجا در اوج باشم بازهم دعوت نخواهم شد چون انتقاد کردم.»

عجیب نیست؟ او رسما دعوت شدن به تیم ملی را به مسائلی مثل چشم و ابرو مربوط دانسته و بعد پیش‌گویی می‌کند که به خاطر این حرف‌ها به تیم ملی دعوت نخواهد شد و می‌خواهد با این پیشگویی اظهر من الشمس، درست بودن ادعاهایش را ثابت کند. واقعا عجیب نیست که او انتظار دارد بعد از این اعتراض‌ها و اتهام‌زنی‌ها به مجموعه تیم ملی، در اردوهای بعدی حاضر باشد؟ اگر خود او سرمربی تیم ملی بود، بازیکنی را که او را به این صراحت زیر سوال برده، به تیم ملی دعوت می‌کرد؟ 

او در بخش دیگر از این مصاحبه گفته: «من آقای قلعه‌نویی را خیلی‌ هم دوست دارم و هرکاری‌ بتوانم برای تیمش انجام می‌دهم که تیم ملی موفق شود. به خاطر تیم ملی‌ و مردم انجام می‌دهم. حتی اگه توپ‌جمع‌کن باشم!»

ما باید دُم خروس غیبت در اردوی تیم ملی را باور کنیم یا قسم حضرت عباس و توپ‌جمع‌کنی را؟ بازیکنی که به هر دلیل و بهانه‌ای حاضر شده به تیم ملی کشورش پشت کند و دعوت یک سرمربی را رد کند و صلاحیت بقیه بازیکنان دعوت شده را زیر سوال ببرد، چطور ممکن است حاضر باشد برای همان سرمربی توپ‌جمع‌کن باشد؟ آیا این حرف‌ها با هم تناقض ندارد؟ ما چطور باید این تناقض را هضم کنیم؟ 

در نهایت این که ما هم مثل خیلی از رسانه‌ها، به فهرست تیم ملی انتقادهایی داریم. چه این فهرست، چه فهرست‌های قبلی! چه قلعه‎نویی، چه کی‌روش، چه اسکوچیچ و چه سایر مربیان ... رسانه حق دارد و وظیفه دارد اگر انتقادی هست مطرح کند اما بازیکن حق ندارد به هیچ دلیل و بهانه‌ای به تیم ملی کشورش پشت کند. حتی اگر دلایل و بهانه‌هایش واقعی باشند، چه برسد به دلایل ترابی که اصلا واقعی به نظر نمی‌رسند و بیشتر شبیه بهانه‌های بچه‌گانه است.

یادداشت از نادر نامدار/ فوتبالی