پایگاه خبری فوتبالی- یک: قانون نانوشته فینالها در این بازی هم تکرار شد: حساس، کم موقعیت و نه چندان زیبا. این کل نمایشی بود که شطرنج ۱۲۰ دقیقهای مجتبی و مازیار در پی داشت. احتیاط، حمله با ضرباهنگ و فشار کم برای استقلال، احتیاط زیاد، ضدحمله با کمترین تعداد برای ملوان
دو: مازیار برخلاف دو فصل قبلتر که سرمربی ملوان بود و تیمش ساختار دفاعی مناسبی نداشت و مدام گل میخورد امسال را طور دیگری سپری کرد. تیمش را براساس دفاع متمرکز و ضدحملات سریع در طول فصل چیدمان کرد و با همین فرمول هم به فینال حذفی رسید. برنامه او کشیدن بازی به ضربات پنالتی بود که بغل پای خشک روزبه چشمی همه چیز را تمام کرد. دیگر همه مطمئن بودند که بازی به ضیافت پنالتی ها می رود اما چشمی دوباره از آن گلهای عجیب و کاردربیار زد.
سه: استقلال مثل بازی قبل شروع کرد، ۴-۱-۴-۱ با همان ترکیب و همان استراتژی. رضاوند و اسلامی بازوهای چپ و راست روزبه بودند که وظیفه داشتند فضای یک سوم میانی را مدام در رفت و آمد باشند. کوشکی و رامین هم با دور زدن مدافعان کناری ملوان ( فلاح و نورافکن) در صدد ایجاد موقعیت بودند. جلال چراغپور به خوبی ملوان را آنالیز کرده بود.
چهار: جباری با همفکری چراغپور دو بار در طول بازی تغییر تاکتیک داد، بار اول با خروج جوما و اسلامی و آمدن کوجو و آزادی بازی را به ۴-۴-۲ برد ، اما تغییر بعدی مهمتر بود. آمدن اندونگ و زمانی به جای کوشکی و رضاوند سیستم استقلال را به ۴-۳-۳ تبدیل کرد. خسته شدن کانالهای کناری ملوان و اشتباهات آنها منجر به مفیدترین کار اندونگ از ابتدای فصل شد.
پنج: اشتباه داوری؟ صحنه دقیقه ۴۴ سهرابیان یک صحنه مشکوک را رقم زد که برخی کارشناسان گفتند اخراج دارد. اگر او اخراج می شد، قطعا در جریان بازی تأثیرگذار بود. البته صحنه چون بیرون از محوطه بود به وی ای آر نرفت و سهرابیان هم با زیرکی دست گذاشت و فشار هم آورد اما بنیادی فر گول خورد و فکر کرد که عمری عمدا خودش را زمین انداخته است. در کل معمولا تیمی که قهرمان میشود اشتباهات داوری هم به کمک آن تیم میآید.
شش: عصبانیت مازیار زارع از گل دقیقه آخری قابل درک است، او برنامهریزیاش برای پنالتیها بود اما اینکه در کنفرانس خبری قرعه استقلال را زیر سؤال ببرد زدن زیر میز بازی است. قطعا مسیر استقلال برای رسیدن به فینال مسیر راحتتری به نسبت ملوان بود ولی مگر استقلال خودش قرعه را انتخاب میکند؟ جام حذفی همین است. برخی اوقات قرعه سخت درمی آید و برخی اوقات آسان.
هفت: سالهای سیاه معمولا پایان شیرینی دارد. تاریخ را هم مرور کنید به آن میرسید. رفتن بوژوویچ و آمدن جباری هرگز برای باشگاه استقلال ریسک نبود، یک تصمیم عاقلانه برای استقلالیها بود. شاید برای جباری ریسک بود ولی برای استقلالی که چیزی برای از دست دادن نداشت منفعت خالص بود.
هشت: نام مجتبی جباری برای استقلال با موفقیت و جام گره خورده، مردی که آرامش پورحیدری و هوش قلعهنویی را همزمان در چنته دارد ولی شبیه هیچکس نیست . رفتار او در این چهل روزی که سرمربی استقلال بود نشان از یک پختگی شخصیتی داشت. او غرور و حیثیت خدشهدار شده استقلال را دوباره به این تیم برگرداند و جاده را برای موفقیت باز کرد. جامی که او برای استقلال به ویترین برد، یک جام استراتژیک بود. جامی که استقلال را مثل ققنوسی از خاکستر بلند کرد. این جام استراتژیک در رکورد جام ها، استقلال را به پرسپولیس رساند و البته استقلال برای گرفتن سوپرجام هم شانس دارد تا تعداد جامهایش را از پرسپولیس بیشتر هم بکند.
نه: روزبه چشمی مرد گلهای خاص و سرنوشتساز است. انگار تقدیرش با گلهای حیاتی نوشته شده، گل به ولز، گلش به سپاهان و گل قهرمانی به ملوان گلهایی بوده که در اوج فشار روحی روانی زده شده و او را دوباره برگردانده است. روزبه همیشه به مو رسیده ولی پاره نشده. البته هنوز روزبه به خاطر برخی اتفاقات و حمایت از نکونام، از سوی هواداران استقلال، زیر فشار قرار دارد. او برای اینکه بتواند از این فشار خارج شود، باید گفت و گویی انجام دهد و ماجراهای فصل سیاه استقلال را توضیح دهد.
ده: این شادی و این جام و این قهرمانی پاداش معرفت و صبوری هواداران استقلال است. هوادارانی که سالهاست با تیمشان یکطرفه سفید امضا کردهاند و پای این تیم همهجوره ایستادهاند. بلایی نبود امسال سر استقلال نیاید ولی هر بار این هواداران بودند که استقلال را به دندان کشیدند و بلند کردند. هشتمین قهرمانی جام حذفی مبارک و گوارای وجود هوادارانی که با استقلال نفس میکشند.
گزارش از پیمان خنافری/ پایگاه خبری فوتبالی