پایگاه خبری فوتبالی- یک: تیم ملی در بازی مقابل روسیه و تانزانیا با دو رویکرد متفاوت همراه بود. مقابل روسیه محک جدی خورد و مقابل تانزانیا فقط برای خالی نبودن تقویم بازی کرد. تیم ملی در شرایطی قرار دارد که ما حق انتخابی ندارد و گرنه قطعا انتخاب فدراسیون فوتبال و کادر فنی تیم ملی کشور دیگری بود. این نکتهای است که خیلیها به آن توجهی نمیکنند و البته هم نمیشود دربارهاش زیاد نوشت و به آن پرداخت.
دو: قلعهنویی در یک دوراهی قرار گرفته است. از یک طرف بازیکنان باتجربهای که کیفیت دارند، بدنشان نمیکشد که نود دقیقه در زمین بجنگند و از طرف دیگر جوانانی دارد که نسبت به قدیمیترها کیفیت پایینتری دارند ولی توان بدنی بالایی دارند. قلعه نویی باید تکلیفش را با خودش مشخص کند. پیشنهاد نگارنده بازگشت قلعه به ذات خودش است، کاری که ۲۲ سال پیش در استقلال انجام داد و یک دهه و حتی بیش از یک دهه نانش را خورد.
سه: در جام جهانی تیم ملی با دو مدل حریف روبرو خواهد شد. تیمهایی که دست بالاتری به نسبت ایران دارند و تیم ملی باید توپ را به آنها بدهد و فضا را بگیرد و به دنبال ضدحمله باشد. دسته دوم تیمهایی هستند که از نظر کیفی در سطح ایران قرار دارند و تیم ملی باید مقابل آنها به اصطلاح فوتبال بازی کند. مقابل هر دو مدل حریف تیم ملی باید توان بدنی بالایی برای جنگیدن داشته باشد. از اعتماد به جوانترها ضرر نمیکنی آقای قلعهنویی!
چهار: تیم ملی ایران کاملا دو شقه بازی میکند، مخصوصا زمانی که زیر پرس سنگین قرار میگیرد. روسیه هر وقت اراده میکرد ایران را تحت فشار قرار میداد. این بزرگترین ضعف تیم ملی است که نمیتواند از زیر پرس حریف، سلامت بیرون بیاید.
پنج: مشکل بزرگ تیم ملی در حال حاضر مصدومیت بازیکنان کلیدی تیم مثل کنعانیزادگان، سردار آزمون و مهدی قایدی است که جانشین همترازی در ترکیب اصلی ندارند. بیرانوند هم چون چند ماه از شرایط بازی دور بوده در افت به سر میبرد. غیبت سردار و قایدی زهر تیم ملی را در خط آتش کم کرده و فشار را روی طارمی و محبی گذاشته است. این دو ستاره که برگردند زور تیم ملی در خط حمله خیلی بیشتر میشود.
شش: معلول را میگوییم و به ضعف تیم ملی اشاره میکنیم اما باید با علت هم کار داشته باشیم. تیم ملی افت کرده چون فوتبال ایران در مسیر افت قرار گرفته است. برای اولین بار در سی سال اخیر فوتبال ایران هیچ لژیونری در سطح اول فوتبال اروپا ندارد و لیگ برتر هم فقط مصرفکننده است. با این زمینها و امکانات خروجی کار بهتر از این میشود؟ مطمئنا نمیشود!
هفت: دلیل اصرار قلعهنویی به استفاده از شجاع و رامین و جهانبخش چیست؟ همین سه نفر پدر میانگین سنی تیم ملی را درمیآورند به خصوص جهانبخش که تیم ندارد و دعوتش توهین به بازیکنانی است که هر روز در تمرینات تیمهای خود عرق میریزند. رضاییان هم که در استقلال بیکیفیت است. شجاع هم که دیگر احتیاجی به گفتن ندارد که چه کیفیتی دارد و به تانزانیایی ها هم نه نمیگفت!
هشت: حساب منتقدان دلسوز با کاسبان تفرقه و دشمنان تیم ملی جداست. آنهایی که نانشان در سیاهنمایی و ایجاد شکاف بین تیم ملی و مردم است. از سال ۱۴۰۱ آنها سوار بر موج تیم ملی را همهجوره میزنند و تمام مطالبات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی خود را از بازیکن و مربی تیم ملی میخواهند. البته در این باره باید بحث کرد و از جنبههای مختلف اتفاقات را بررسی کرد. این جماعت هر جا یعنی داخل و خارج هم باشند، زورشان به جاهای دیگر نمیرسد و تیم ملی را میزنند. خود امیر قلعهنویی در همه زمانهای مربیگریاش هم تعداد زیادی دشمن قسمخورده دارد که دست از سر او برنمیدارند.
نه: دو بازی آبانماه مقابل کیپ ورد و یا برنده و بازنده مصر و ازبکستان فرصت خوبی برای محک خوردن تیم ملی است. هر چند کافی نیست ولی از هیچی بهتر است. از همین الان تیم ملی باید برای بعد از قرعهکشی آذرماه برنامه داشته باشد.
ده: در روزهای گذشته هر کانال و شبکه و پیجی را که باز میکنید عدهای مشغول زدن تیم ملی و سرمربیاش هستند و همه تلاششان را میکنند تا تیم ملی با قلعهنویی به جام جهانی نرود. فرقی هم نمیکند چه کسی روی نیمکت باشد فقط برای آنها مهم این است که امیر نباشد. فیفادیهای بعدی و البته تصمیم فدراسیون فوتبال در این باره مهم است هر چند مهدی تاج بارها و بارها گفته که قلعهنویی در جام جهانی روی نیمکت تیم ملی است. از دور هم مشخص است که فضای اطراف تیم ملی به شدت مسموم است و در این فضا کار کردن و نتیجه گرفتن برای هر سرمربی خیلی سخت میشود.
این هشت ماه مانده تا جام جهانی هر روزش یک حاشیه و قصه جدید دارد که امیر قلعهنویی باید بتواند آن را کنترل کند. این تیم نیاز به همدلی و اتحاد دارد، تیمی که باز هم از دور و مصاحبههای بازیکنانش مشخص است رختکن و نیمکتش با کادر فنی همراه است.
گزارش از پیمان خنافری/ پایگاه خبری فوتبالی