به گزارش "ورزش سه"، دو سال پیش و در نیمه نهایی جام جهانی 2014، آنها در آستانه نوشتن فصلی رویایی از تاریخ پرافتخار و بی نظیر فوتبال خود بودند.
همه چیز برای یک رویاسازی تاریخی آماده بود. سلسائو تنها دو بازی با فتح ششمین جام جهانی، آنهم خانه و در برابر دیدگان هزاران مشتاق برزیلی، آماده بود.
اما یک کابوس فراموش نشدنی، کاخ رویاهای برزیل را نابود کرد. اگر شکست برابر اروگوئه در فینال جام 1950 در ماراکانا، یک تراژدی فوتبالی لقب گرفته است، تسلیم شدن آنها با 7 گل برابر آلمان را می توان خجالت آورترین اتفاق، در تازیخ ملی برزیلی ها دانست.
اگرچه آن زخم به این زودی ها تسکین نخواهد یافت، اما دیدار روز شنبه فینال المپیک، می تواند مرهمی ولو موقت، برای آن نتیجه فاجعه بار باشد.
اگرچه کارشناسان معتقدند که از آن روز منحوس، تغییارت گسترده ای در افکار فوتبال برزیلی بوجود آمده است، اما انگار این هنوز این تغییرات، جنبه عملی به خود نگرفته است.
بازی فینال، در شرایط متفاوتی برگزار می شود. حالا برزیل با تیم امید و در چارچوب مسابقات المپیک دوباره درمقابل آلمان قرار گرفته است و دیگر خبری از تیاگوسیلوا، فرد، پائولینیو و دانته در ترکیب این تیم نیست.
البه علاوه ، دیگر لوییز فیلیپه اسکولاری نیز روی نیمکت برزیل حضور نخواهد داشت. بعد از اخراج محترمانه "فیل بزرگ"، جانشین او، کارلوس دونگا نیز موفق شد تغییرات گسترده ی در ساختار ملی فاتح همیشگی جام ژول ریمه بوجود بیاورد.
بعد از جام جهانی 2014، همه جا صحبت بعد از ایجاد انقلابی در فوتبال برزیل بود. آنها قصد داشتند تا بنیاد تیم ملی، ساختار لیگ داخلی، نیمکت تیم و در کل هسته فوتبال برزیل را دوباره بازسازی کنند.
اما جنبه اجرایی این تئوری ها، رنگ و بویی جدی به خود نگرفت. سرمربی جدید، با غرور از بازگشت به فوتبال سنتی و عرق و تعصب به پیراهن تیم ملی سخن گفت.
رسانه های داخلی، از دونگا به عنوان سکاندار ایجاد تغییرات در ساختار فوتبال برزیل نام برندند و دقیقا آن اتفاقاتی در حال رخ دادن بود که با نیاز فوتبال برزیل در تضاد بود.
در همین جام جهانی 2014 بود که ثابت شد تکیه بیش از حد سلسائو به افکار عاطفی، آنها را از لحاظ تاکتیکی و فنی از فوتبال روز دنیا دور نگه داشته است.
اما در عمل، انقلابی در فوتبال برزیل به پا نشد. دو تورنمنت کوپای نا امید کننده و نتایج نه چندان خوب در مقدماتی جام جهانی، ثابت کرد که برزیل برای حفظ جایگاه خود در صدر دنیای فوتبال، راه درازی را در پیش دارد و تغییراتی گسترده در نهاد فوتبال این سرزمین، ضروری به نظر می رسد.
عبارت "هر روز یک شکست 1-7 است" بسیار در برزیل رواج پیدا کرده است و نه تنها در فوتبال، بلکه مردم این کشور برای توصیف هر وضعیت فاجعه بازی از این توصیف، استفاده می کنند.
کادر مدیریتی بدون رقیب و غیرقابل تغییر فوتبال، در کنار چرخه ای از مربیان و باشگاه های قدیمی، زوالی غیر قابل تصور را برای فوتبال دخلی آنها در سال های گذشته رقم زده است.
بعد از آن روز منحوس، بسیاری از مربیان برزیلی از لزوم ایجاد یک تغییر در رویکرد و افکار مربیان این کشور و حتی اعزام به کشورهای اروپایی برای فراگیری آخرین متدهای فوتبال روز دنیا، سخن به میان آوردند اما در عمل، هیچ کدام از این اتفاقات رنگ اجرا به خود نگرفت.
در حال حاضر و دربین سرمربیان شش تیم اول برزیل، تنها مارکو اولیویرا سابقه قهرمانی را در کارنامه خود می بیند. پنج سرمربی دیگر شامل واندرلی لوگزامبورگو، اسکولاری، رامالو، آبل براگا و ژوئل سانتانا، هرگز برای ایجاد یک انقلاب تاکتیکی، گزینه مناسبی به شمار نمی آیند.
وقتی رامالو، باشگاه فلامینگو را به علت مشکلات جسمی ترک کرد، این باشگاه تصمیم گرفت به جای روی آوردن به گزینه هایی مثل آبل براگا، از سرمربی تیم جوانان، زی ریکاردو استفاده کند.
روجریو ماچادو، سرمربی 41 ساله گرمیو تنها سه سال بعد از آغاز دوران حرفه ای، نتایجی فوق العاده را با این تیم کسب کرده است و در کورس قهرمانی لیگ برزیل، در رتیه سوم قرار داشته و یکی از شانس های کسب عنوان به شمار می آید.
دیگر نکته امیدوار کننده در فوتبال برزیل، روجریو میکاله، سرمربی مدرن و جوان این تیم است که با تجاربی گرانبها، جانی تازه به فوتبال فرسوده برزیل در رده ملی دمیده است.
علاوه بر آن، میکاله موفق شد تفکر سنتی عدم استفاده از دو هافبک دفاعی را از بین برده و از تاکتیک های روز دنیا برای تیم المپیک برزیل استفاده کند.
همچنین تیته، یکی از اعضای ارشد کادر فنی، با اخذ یک فرصت مطالعاتی و سفر به اروپا، درک خود از فوتبال را افزایش داد و در بازگشت، موفق شد کورینتیانس را به موفیتی بی سابقه از سال 2012 به بعد برساند.
به هر ترتیب، عزمی مناسب برای ایجاد تغییر در فوتبال برزیل شکل گرفته است و دیگر شانس تکرار فجایعی مثل "سون آپ" در فوتبال این کشور، به حداقل رسیده است.
نمایش درخشان تیم ملی المپیک برزیل در ریو، باعث ایجاد شور و هیجانی دوباره در بین فوتبالدوستان برزیلی شده است و مردم معتقدند نسل کنونی فوتبال، یکی از با استعدادترین دوران این کشور بعد از ظهور ستارگانی مثل کاکا، رونالدو، رونالدینیو و آدریانو بوده است.
روز دوشنبه، تیته رسما به عنوان سرمربی تیم ملی برزیل معرفی شد. فدراسیون فوتبال برزیل، تصمیم به حمایت بی چون و چرا از تیتو دارد و وی را رهبر تجدید حیات فوتبال سلسائو لقب داده است.
اگرچه کسب هر نتیجه ای در فینال روز شنبه المپیک میان برزیل و آلمان، منجر به پاک شدن فاجعه شکست 1-7 در ذهن فوتبالدوستان برزیلی نخواهد شد، اما پیروزی در این دیدار، می توان گام بزرگی در بازسازی این فوتبال پرافتخار و بازگشت به روزهای شیرین گذشت برداشت.