به گزارش "ورزش سه"، برای شناخت مدعیان واقعی لیگ شانزدهم باید تا هفته سیزدهم صبر می کردیم. از بین سه تیمی که برای قهرمانی بسته شده بودند، پرسپولیس و تراکتور، انتظارات را برآورده کردند. اما با شکست استقلال مقابل تراکتور همه امید آبی ها به یاس بدل شد.
اوج دوباره ذوب آهن
خروج تلویحی استقلال از جمع مدعیان قهرمانی مصادف شد با تایید ذوب آهن به عنوان یکی از "تیم ترین" های لیگ. انگار این نسل در فصل سوم، پختگی را هم چاشنی شادابی اش کرده است. گفتند برای قهرمانی بسته نشده چون از بودجه اش کاست و مهره های باارزشی چون رضایی، حسن زاده، هادی محمدی را روانه دیگر باشگاه ها کرد. وقتی قاسم حدادی فر رباط پاره کرد، همه چشم ها به یحیی گل محمدی دوخته شد و کار سختی که برای سرپا نگه داشتن تیم داشت. خیلی ها با استعفای گل محمدی، تصور می کردند ذوب آهن به فاز پایانی یک سیکل موفق رسیده است. ولی باشگاه ذوب آهن ثابت کرد می تواند الگویی باشد برای مدیریت از نوع تشکیلاتی.
مدیریت تشکیلاتی قائم به فرد نیست و با خروج یک مهره، کل سیستم فرونمی پاشد. در چنین مدیریتی ارتقای کمک مربی به جایگاه سرمربی امری طبیعی است. آنچه غیرطبیعی می نماید، تقدیس راه و رسم عده زیادی از سرمربیان است که قبول جانشینی معاون خود را، عملی نا جوانمردانه تفسیر می کنند. در این نوع مدیریت، الکساندر نوری با طی کردن سلسله مراتب باشگاه به سرمربی گری وردربرمن می رسد.
سعید آذری می دانست که به غیر از گل محمدی، یکی از بهترین کادرهای فنی حال حاضر فوتبال ایران را در اختیار دارد. کادری با تجربه یک دوره حضور و صعود از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا. آنها از تدارکچی گرفته تا پزشک و فیزیوتراپ و ماساژور و بدنساز و مربی همگی مشق هایشان را طی 8 بازی آسیایی نوشته اند. کادری که از این منظر از پرسپولیس به روزتر است.
و اینچنین بعد از وقفه ای کوتاه، ذوب آهن دوباره با سرمربی گری مجتبی حسینی، یحیی گل محمدی را از یادها می برد و در غیاب حدادی فر، رجب زاده نمی گذارد تیم از داشتن یک "آقا" محروم بماند و مرتضی تبریزی نمی گذارد خلا کاوه رضایی و حسن زاده حس شود. شاید امسال، سال تبریزی باشد، زهردارترین مهاجم حال حاضر لیگ.
امروز ذوب آهن با چهار برد متوالی و با چشم انداز بازگشت حدادی فر در نیم فصل دوم، تنها تیمی است که می تواند جایگاه دو صدرنشین لیگ را تهدید کند. به عبارتی در پایان هفته سیزدهم تا حدودی تکلیف 3 تیم برتر لیگ مشخص شده است.
تراکتور در بین دو آسیایی
مثل همیشه تیم های غرب آسیا تاوان تقویم شرقی کنفدراسیون آسیا را می دهند. تقویمی که به طور نامتوازن بازی های این باشگاه ها را از اسفندماه با فشردگی خاصی روبرو می کند. امیر قلعه نوعی سال پیش طعم تلخ این فشردگی را چشید چرا که اگر خستگی سفرهای دور و دراز و سنگینی این بازی ها نبود تیمش با آن اختلاف اندک، مقام سومی لیگ خلیج فارس را از دست نمی داد و امسال نیز در جمع آسیایی ها قرار می گرفت. سرمربی با تجربه و پرافتخار تراکتورسازی اینبار فارغ از دغدغه این رقابت ها، در کمین نشسته است تا از کوچکترین لغزش رقیبان درگیر در آن مقطع از فصل نهایت استفاده را ببرد. هر بازی 2 امتیاز و نیاز به 60 امتیاز برای قهرمانی، دکترین همیشگی قلعه نوعی بوده است. او تا به امروز با 27 امتیاز از 13 بازی، یک امتیاز هم از برنامه اش جلوتر است. آیا برانکو در انتهای فصل می تواند فرمول معمول لیگ و تئوری سرمربی تراکتورسازی را به چالش بکشد و ثابت کند این تعداد امتیاز برای قهرمانی کافی نیست؟
منصوریان و سرمایه اطمینان
تشنج، آشفتگی و التهاب عواقبی است که همزمان با ورود بحران دامنگیر یک باشگاه فوتبال می شود. حال آنکه اتخاذ بهترین تصمیمات نیاز به آرامش دارد. در اینجور مواقع یک عده به تابعیت از دکترین شوک، خواهان تغییرات رادیکال و در راس آن سرمربی تیم می شوند. چنین رویکردی بیشتر برای کسب نتایج مثبت در تقویمی کوتاه مدت مثل جلوگیری از سقوط به دسته پایین تر مورد بحث قرار می گیرد.
استرس امتیازگیری در لیگ برتر برای تیم های پرطرفدار و مدعی، فشار روانی زیادی ایجاد می کند. با بازتعریف برنامه های آتی، استقلال ابتدا می تواند خود را از زیر بار سنگین استرس قهرمانی لیگ رها سازد و در آرامش نگاهی واقع گرایانه به اهداف باقیمانده فصل داشته باشد و با وجود دوری از صدر جدول، روی سه تابلو برنامه ریزی کند: لیگ قهرمانان آسیا، جام حذفی و(یا) قرار گرفتن در بین چهار تیم جدول لیگ برتر.
همه چیز بستگی به نحوه مدیریت بحرانی دارد که هم اکنون این باشگاه با آن دست و پنجه نرم می کند. باشگاهی که دم به دم مدیر عوض می کند و شرح وظایف برخی اعضای هیئت مدیره آن با عرف حرفه ای فوتبال همخوانی ندارد. مدیرانی که هیچکس خبری از برنامه های درازمدتشان ندارد و تنها دو عامل نتیجه و اقبال هواداران به این یا آن مربی، خط مشی کلی و جزئی آنها را تعیین می کند.
علیرضا منصوریان از ابتدای فصل بر روی بهره وری از سرمایه اطمینان هواداران حساب ویژه ای باز کرده بود. سرمایه ای که بعد از چند هفته با افت فاحشی روبرو شد و باخت به تراکتور، سقوط دراماتیک آن را رقم زد.
در این شرایط، بازی روز پنج شنبه استقلال با پدیده بیشتر از حیث بازسازی و ریکاوری روحی حائز اهمیت است چرا که همه توجهات کادرفنی این تیم معطوف به سی ام آذرماه و مصاف با نفت تهران در مرحله یک چهارم نهایی حذفی است. منصوریان اگر از این بازی مرگ و زندگی به سلامت عبور کند می تواند سر فرصت بر روی بازی دیگری از این جنس تمرکز کند: دیدار 18 بهمن پلی آف آسیا مقابل السد در آزادی. بازی که درست قبل از دربی برگشت(طبق اعلام قبلی 20 بهمن) برگزار خواهد شد.
نویسنده: شاهین اشکان