آرای تیته چگونه باعث اوج دوباره برزیل شد؟

آرای تیته چگونه باعث اوج دوباره برزیل شد؟

نهم ژولای 2014. آرژانتین با حذف هلند در ضربات پنالتی به فینال رسید اما هنوز هیچ کس نتوانسته بود با نتیجه غیرقابل باور بازی نیمه نهایی روز گذشته اش کنار بیاید.

برزیل میزبان با نتیجه هفت بر یک مقابل آلمان تحقیر شده بود. حالا چه اتفاقی در پیش است؟  مارک چپمن (مفسر BBC) پرسید:"حالا  برزیل می خواهد کل ساختار خود را دگرگون کند؟"

با وجود آن که می ترسیدم 10 روز پس از این بازی، شرایط از آن  هم بدتر شود، پاسخ دادم:"امیدوارم." و حالا می توانیم روند تغییر اتفاقات را مرور کنیم. بلافاصله بعد از جام جهانی، برزیل تصمیم وحشتناکی گرفت و دونگا، هافبک سابق خود را دوباره به عنوان سرمربی انتخاب کرد. دونگا بین سالهای 2006 تا 2010 نیز سرمربی برزیل بود. تجربه مربیگری دیگر وی دوران ناموفق چند ماهه در باشگاه برزیلی اینترناسیونال بود. او مردی نبود که بتواند ساختار را دگرگون کند. انتخاب او مثل انکار واقعیت بود، هر چند که همه می دانستند انتقادهای زیادی از تیم ملی برزیل در راه خواهد بود. اگر آن لحظه به جای مسئولان فدراسیون فوتبال برزیل بودیم و زیر تیغ انتقاد قرار می گرفتیم، دونگا تبدیل به گزینه ما می شد.یک شخصیت بداخلاق که همواره در ذاتش حس می کند که علیه او توطئه هایی صورت پذیرفته و همیشه آتش را با آتش جواب می دهد.
دونگا در بازیهای کوپا آمه‌ریکا 2014

دو سال بعد و در حالی که یک سوم بازیهای راهیابی به جام جهانی برگزار شده بود،  برزیل در رده ششم قرار گرفته بود و صعود فاصله داشت. کل کشور نگران بودند که رکورد افتخارآمیز حضور در تمامی فینال های تاریخ جام جهانی از بین برود.دونگا زیر فشار بود و بزرگترین امیدش حضور در مسابقات المپیک ریو بود. اگر می توانست تیم را به اولین مدال طلای تاریخ فوتبالش در المپیک برساند، جایگاهش را تثبیت می کرد و زمان بیشتری برای خود می خرید. شاید هم این اتفاق رخ می داد اما کمی قبل از مسابقات المپیک، به مناسبت صدمین سالگرد تاسیس کوپا آمه‌ریکا، تورنمنت ویژه ای برای این مسابقات در آمریکا در نظر گرفته شد. تیم دونگا مقابل اکوادور مساوی کرد، از پرو باخت و در مرحله گروهی حذف شد. بدین ترتیب  تیته، سرمربی کورینتیانس که در سال 2014 هم گزینه محبوب هواداران بود، سکان هدایت تیم ملی برزیل را به دست گرفت. بقیه داستان را هم همه می دانند.

تیته چند تغییر ویژه انجام داد. پائولینیو که در چین بازی می کرد به تیم ملی برگشت. تصمیمی جنجالی که بعدها تبدیل به یک تصمیم موفق شد. تیته همچنین به سراغ گابریل ژسوس جوان برای حضور در خط حمله تیمش رفت که این تصمیم هم نتیجه مثبتی داشت. به جز این تغییر، بقیه ترکیب همان ترکیب دونگا بودند اما با حضور تیته نتایج کاملا متفاوتی کسب کردند.  طوفان راه نیافتن به جام جهانی برای برزیل تبدیل به یک نسیم ملایم شد. تیم تیته 10 بازی را برد، دو تا را مساوی کرد، 30 گل زد و فقط سه گل دریافت کرد. آنها در بازیهای تدارکاتی مقابل تیمهای اروپایی هم به عملکرد خوبشان ادامه دادند. آنها حالا به عنوان یکی از مدعیان اصلی قهرمانی به روسیه می روند.

اما سوال مهم این جاست: چطور یک مرد توانست این قدر تفاوت ایجاد کند؟ پاسخ این سوال دو وجه دارد: این موضوع نه تنها به شایستگی های تیته بلکه به ناکارآمدی  مربیان قبلی مربوط است. مشکل دوم مربوط به بن بستی است که فوتبال برزیل در آن قرار گرفته بود. این دو اتفاق دو مشکل مجزا ایجاد کرده بود: خطر موفقیت و بیم انزوا.

فوتبال برزیل از ابتدا بزرگ نبود بلکه موفقیت های ثبت شده در طول سالها باعث شد که آنها تبدیل به تیم بزرگی شوند. وقتی که آنها از چهار دوره جام جهانی در سه تایش به قهرمانی رسیدند (در دهه پنجاه تا هفتاد)، آنها در زمینه آماده سازی و تاکتیک ها یک قدم از دیگران پیش بودند.برزیلی ها از سال 1958 گروهی شامل پزشک، دندان‌پزشک، بدنساز و حتی روانشناس ورزشی را در اردوی خود داشتند. ماریو زاگالوی بزرگ که در سال های 1958 و 1962 به عنوان بازیکن و در سال 1970 به عنوان مربی در تیم ملی برزیل حضور داشت، زمانی که فهمید انگلیس بدون پزشک به جام جهانی 1962 رفته از شدت تعجب نزدیک بود از صندلی‌اش پایین بیافتد.

از نظر تاکتیکی نیز برزیلی ها از تجربه مربیان اروگوئه ای، آرژانتینی و مجاربستانی استفاده کردند تا در کنار هم یک رویداد جدید را رقم بزنند. آنها در زمینه استفاده از چهار مدافع پیشگام بودند. وقتی که انها در سال 1958 از روش چهار مدافع استفاده کردند (تنها باری که در اروپا قهرمان جام جهانی شدند)، این روش دفاعی باعث شد که تا مرحله نیمه نهایی دروازه‌شان بسته بماند. اما در سال 1970 روش های خود را گسترش دادند. زاگالو روشی را ابداع کرده بود که بعدها و در فوتبال مدرن به سیستم 1-3-2-4 معروف شد.

این حجم از موفقیت باعث شد که برزیلی ها  تنبل و آسوده شوند و داستان هایی که در مورد استعداد ذاتی آنها ساخته شده بود را باور کنند. هر چقدر فوتبال سریع تر جلو رفت، آنها به شکل خطرناکی عقب ماندند. به ندرت می توان مربیان برزیلی را در سطح اول فوتبال اروپا پیدا کرد و آنهایی هم که به اروپا آمدند دوام چندانی نیاوردند. برزیل با تحولی که گواردیولا یک دهه پیش ایجاد کرد، به صورت کلی از ماجرا خارج شد. بسیاری از فوتبالدوستان برزیلی اطمینان داشتند که پیشرفت  قوای بدنی بازیکنان مانع از آن می شود که بتوان فوتبالی را بر مبنای حفظ توپ ایجاد کرد و به همین خاطر ترجیح می دادند که از ضدحملات و سرعت بازیکنان کناری استفاده کنند. سبک فوتبال آنها به شکل خطرناکی منقصی شد و زمانی که آلمان با الهام گرفتن از برخی از تفکرات گواردیولا آنها را در هم کوبید، اشتباهات خود را درک کردند

اما تیته در زمینه ناکامی برزیل در پیشرفت و یادگیری، یک استثنا بود.در نگاه اول می توان گفت که تیته دست به اتفاق غیرمعمولی نزده است. او معمولا از تیمی به تیمی دیگر رفته و خیلی از اوقات اخراج شده، هرگز در اروپا کار نکرده و مشخص نیست که در کشوری جز برزیل بتواند موفق شود اما این مربی 57 ساله خلاف این را ثابت کرده است. تیته جدا از توانایی ارتباطی مجذوب کننده خود، تا حدودی شبیه کشیش هاست و ذهن عجیبی دارد. جمله کلیدی او در مسیر راهیابی برزیل به جام جهانی این بوده است:" یاد گرفتم که چطور یاد بگیرم."

تیته زمانی که در آغاز قرن 21 نامش را سر زبان ها انداخت، متخصص استفاده از سیستم 2-5-3 بود. کمی بعد و در اینترناسیونال، این مربی با حضور آندرس دی الساندرو، بازیکن آرژانتینی که مدتی هم در اروپا کار کرده بود، تصمیم گرفت به سراغ سیستم 2-4-4 برود. تیته با توجه به میل و رغبتی که به کارش داشت، تصمیم گرفت مدت زیادی را در اروپا به آنالیز تیم های بزرگ بگذراند. به همین خاطر است که تیم های تیته بر خلاف دیگر تیمهای آمریکای جنوبی انسجام دارند. او روش های جدیدش را در کورینتیناس به کار برد و با این تیم در فصل 12-2011 قهرمان آمریکای جنوبی و برزیل شد و چلسی را در فینال جام جهانی باشگاه ها شکست داد. تیم تیته به تیمی مشهور شده بود که بازیهایش را با اختلاف یک گل می برد. ذات منسجم تیمهای او مانع از آن می شد که هجومی بازی کنند. تیم او بر مبنای قدرت دفاعی ساخته شده بود.

تیته در ادامه تحقیقات خود در مورد فوتبال اروپا این نکته را بررسی کرد که چطور تیمهای قدرتمند می توانند در مناطقی از زمین نسبت به حریف برتری نفری داشته باشند و این گونه به تیم مقابل ضربه بزنند. او این روش را در کورینتیانس پیاده کرد و با این تیم در سال 2015  قهرمان لیگ برزیل شد. دیدگاه او به بازی نسبت به مربیان دیگر خیلی ساده تر است. او فکر می کند هر چقدر بازیکنان درون زمین به هم نزدیک تر باشند، شانس پاسکاری و حمله کردن بیشتر است.

تیته همین تفکر تاکتیکی را به تیم ملی برزیل منتقل کرده است. در نوامبر 2016 پس از پیروزی برزیل مقابل آرژانتین با نتیجه سه بر صفر، سزار لوئیز منوتی، مربی باتجربه و سرشناس فوتبال آرژانتین به ستایش از او پرداخت و گفت:"تیته خط دفاعی خود را 20 متر جلوتر کشیده بود و کل تیم را کنار هم قرار داده بود. آنها شبیه برزیل 1970 بازی می کنند."

تیته حالا در همه تبلیغات تلویزیونی در برزیل حضور دارد. دونگا همیشه در تلویزیون برزیل به عنوان یک شوالیه معرفی می شد اما مربی فعلی برزیل برچسب یک مرد باهوش را دارد که مهارت ارتباطی خود را با استفاده از نگاه مستقیم به چشم دیگران برقرار می کند. به خاطر همین توانایی یکی از منتقدان لقب "مار دلربا" را برای او انتخاب کرده است. برزیل تا کنون با حضور تیته دلربا بوده است. با حضور او هیجان برزیلی ها برگشته و شمار بینندگان بازیهای برزیل در جام جهانی خیلی زیاد بود در حالی که کشور برزیل در آشفتگی اقتصادی و سیاسی غوطه ور شده، تیم ملی برزیل نقش پرنده امیدبخش را ایفا می کند.اگر در مورد تیته در مورد انتخابات ریاست جمهوری برزیل بپرسید، او مثل خودش صحبت خواهد کرد. آرام خواهد بود و حتی در مورد چنین موضوعی هم حاضر نیست با خنده و شوخی حرف بزند. 

تیته بدون این که تعمدی داشته باشد، نقش نیمار را هم در تیم کمرنگ تر کرده است. در هفته های آتی موفقیت برزیل تا حدی زیادی به رابطه این دو بستگی خواهد داشت اما  تیم ملی برزیل بر خلاف سال 2014  به هیچ وجه وابسته به نیمار نیست. آنها یک تیم منسجم تر و منسجم تر دارند و در حالی که نیمار در حال ریکاوری از مصدومیتش بود،  با پیروزی در بازیهای دوستانه اخیر مقابل روسیه و آلمان هم این را ثابت کردند.
البته نیمار  بازیکن مهم و بزرگی برای تیم ملی برزیل است اما او دو مشکل دارد: اول علاقه او به این که ستاره تیم باشد، معمولا با منافع تیم سازگار نیست. به طور مثال در بازی ماه نوامبر مقابل انگلیس در ومبلی دیدیم که او چقدر به دنبال حرکات نمایشی و فردی بود.نیمار بازیکن خیلی خوبی است که دید خوبش باعث می شود گزینه های مختلفی زیر نظرش باشد اما آیا او زیر فشار هم بهترین انتخاب را انجام می دهد؟ تیته باید در مورد نقش نیمار اطمینان داشته باشد. نکته دوم در مورد نیمار این است که بتواند بدخلقی هایش را درون زمین کنترل کند. در بسیاری از مقاطع بازی، به نظر می رسد که هدف اصلی نیمار خطا گرفتن اس. او بی دلیل روی زمین می افتد، تیم حریف را عصبی می کند، جنجال های بازی بی دلیل زیاد می شود و ممکن است خود نیمار قربانی این جنجال ها شود. نیمار در 14 بازی راهیابی به جام جهانی شش کارت زرد گرفت. اگر او بخواهد در جام جهانی نیز این قدر راحت کارت بگیرد احتمال دارد برخی بازیهای حساس را از دست بدهد. برزیل این بار تا پایان مسابقات به نیمار نیاز دارد تا بتواند که برای ششمین بار و اولین بار بعد از 60 سال در اروپا، قهرمان جام جهانی شود.