وب سایت رسمی فوتبالی- جوان پرشر و شور دهه شصت فوتبال ايران در حالى شمع تولد ٥٥ سالگى خود را فوت مي كند كه زندگى او سرشار از ناگفته هاست .در مورد مجتبى چه مى شود نوشت ؟ زندگى مجتبى آينه ايست تمام نما از قصه وفادارى .او سوخت تا هوادار نسوزد ، او فنا شد تا معرفت معنا پيدا كند.
ياعلى گفت و ماند به پاي عشقى به نام پرسپوليس.
در مورد اعجوبه اى به نام محرمى فقط كسانى مى توانند شهادت دهند كه سالها با پاى راست او چپ پرسپوليس را بيمه شده ديده اند.
فوتباليستى فوق العاده باهوش و يك استعداد ناب در دهه اى كه بازيكن بزرگ در فوتبال ما كم نبوده ، مجتبى از شاهين و نيروي زمينى شروع كرد و در پرسپوليس به همه چيز رسيد، از انواع و اقسام جامها و عناوين گرفته تا انواع و اقسام محروميتهاى فوتبالى و غيرفوتبالى .ياغى بود در دوره اى كه ياغى كم نبود و شاكى بود در زمانه اى كه كم شاكى نداشتيم .بازيگوش بود و البته بازى اش لذت كاملى بود از فوتبال.
مجتبى به مجتبى بد كرد درست ، اما گهگاهى هم سرش ناجوانمردانه بريده شد چرا كه ناف او را با شرارت نوشته بودند و او بود كه سر ليست بدمنها بود.
بگذاريد هر چه مى خواهند راجع به او بگويند ، براي نسل ما همان هشت دوست داشتنى است كه با فوتبال نابش عشق مى كرديم و با وفادارى اش زندگى.
فريم به فريم با هشت سال حضور مجتبى محرمى در پرسپوليس به مناسبت تولد ٥٥ سالگى
اسفند ١٣٦٧ اولين بازى با پيراهن پرسپوليس مقابل استقلال
سال ١٣٦٨ و كسب اولين قهرمانى در جام باشگاههاى تهران با پرسپوليس
سال ١٣٦٩ و كسب دومين قهرمانى در جام باشگاههاى تهران با پرسپوليس
سال ١٣٧٠و كسب اولين قهرمانى در جام درجام آسيا و كسب عنوان قهرمانى در جام حذفى ايران در خرداد ١٣٧١ با پرسپوليس
سال ١٣٧١ و محروميت يك ساله در هيروشيما با تيم ملى . محرمى در اين سال تا آبانماه ستاره پرسپوليس بود ولى بعد از آن با محروميتى يك ساله روبرو شد
سال ١٣٧٣ و محروميت هجده ماهه به خاطر اتفاقات دربى جنجالى
سال ١٣٧٥ و بازگشت از محروميت با بازوبند كاپيتانى پرسپوليس و كسب نخستين قهرمانى ليگ و كسب عنوان سوم جام باشگاههاى آسيا
تير١٣٧٦ و انجام آخرين بازى با پيراهن پرسپوليس مقابل ملوان
یادداشت: پیمان خنافری/ وب سایت فوتبالی
7655