نقدی بر جمله مشترک مربیان ایرانی؛ یا قبول نکنید، یا منت نگذارید!

نقدی بر جمله مشترک مربیان ایرانی؛ یا قبول نکنید، یا منت نگذارید!

پایگاه خبری فوتبالی- بعضی از مربیان این جمله را می‌گویند تا بعدا بهانه‌ای در توجیه ناکامی داشته باشند. 

به گزارش فوتبالی، سیروس دین‌محمدی سرمربی پیکان که چند روز پیش تیمش راهی لیگ برتر شد، امروز مهمان برنامه فوتبال یک بود. او در این برنامه درباره دوران حضورش در پیکان حرف زد. دین‌محمدی در اواسط فصل سرمربی پیکان شد. قبل از او امید روانخواه سرمربی پیکان بود که در میانه راه این تیم را رها کرد تا هدایت هوادار را در لیگ برتر بر عهده بگیرد. او در حالی جانشین روانخواه شد که وضعیت پیکان در جدول خوب بود و در رده دوم قرار داشت و در همان مقطع هم یکی از مدعیان صعود به لیگ برتر بود. اما دین‌محمدی در بخشی از صحبت‌هایش گفت: «در آن وضعیت هیچکس سرمربیگری پیکان را قبول نمی‌کرد.»

واقعا وضعیت پیکان در آن مقطع چطور بود که هیچکس هدایت این تیم را قبول نمی‌کرد به جز سیروس دین‌محمدی؟ پیکان در آن مقطع چند پیروزی متوالی کسب کرده بود و در بهترین شرایط قرار داشت. این را هم در نظر بگیرید که در آن مقطع، رسول خطیبی همشهری و همبازی سابق او مدیرعامل پیکان بود!

معمولا وقتی یک مربی هدایت تیمی ضعیف و کم‌امید را بر عهده می‌گیرد، می‌تواند مدعی شود که کمتر کسی به اندازه او جرات چنین کاری را داشته! البته واقعیت این است که حتی همین ادعاها را نباید جدی گرفت. چرا که بدترین و بلاتکلیف‌ترین و بی‌پول‌ترین باشگاه‌ها هم هیچوقت بدون سرمربی نمی‌مانند. همین لیگ یک این فصل را مرور کنید. تیم‌هایی بوده‌اند که از نظر مدیریتی و مالی و بازیکن در بدترین شرایط بودند و هرلحظه ممکن بود خبر منحل شدن‌شان منتشر شود، یا حتی معلوم نبود که می‌توانند برای بازی بعدی خود به شهر تیم میزبان سفر کنند یا نه! اما همین تیم‌ها هم همیشه مربی داشته‌اند و در واقع مربیانی هستند که وضعیت تیم برای‌شان هیچ اهمیتی ندارد و آنها فقط و فقط می‌خواهند به هر شکلی که شده، در فوتبال ایران کار کنند.

بنابراین نمی‌توانیم بپذیریم که در آن مقطع، هیچ کس جرات هدایت پیکان را که اتفاقا از شرایط خوب و مثبتی برخوردار بود نداشت. در این فوتبال، نیمکت بی‌در و پیکرترین تیم‌ها را هم روی هوا می‌زنند، چه برسد به باشگاهی که مدعی صعود به لیگ برتر است و امکانات و شرایط خوبی را دارد.

در نهایت به نظر می‌رسد بعضی از مربیان این جملات را می‌گویند تا یا بهانه‌ای برای ناکامی احتمالی داشته باشند، یا موفقیت احتمالی تیم را به نام خودشان سند بزنند و خودشان را یک مربی موفق و کارآمد نشان بدهند. مثلا سال گذشته غلامرضا عنایتی بعد از این که با تیم امید در هر دو تورنمنت بزرگ قهرمانی آسیا و انتخابی المپیک شکست خورد، مدعی شد که هیچکس هدایت این تیم را قبول نمی‌کرد! ساکت الهامی هم که چند هفته پیش، دوباره به عنوان سرمربی نساجی انتخاب شد مدعی شد که فقط یک دیوانه قبول می‌کند که سرمربی تیمی با شرایط نساجی را برعهده بگیرد. 

به هر حال شاید بهتر است مربیان در چنین شرایطی یا هدایت تیم‌هایی با این وضعیت را قبول نکنند یا اگر قبول می‌کنند، بعدا بهانه نیاورند و ژست فداکار و قهرمان و دیوانه را به خودشان نگیرند! این حرف‌ها مدت‌هاست که دیگر خریدار ندارد.

یادداشت از نادر نامدار/ فوتبالی