پایگاه خبری فوتبالی- یک: هندوانه دربسته! بهترین تعبیری که میشود برای وحید هاشمیان به کار برد. حتی صفر دقیقه شناخت هم از فلسفه مربیگری او نداریم که بتوانیم درباره وحید نظر بدهیم. فقط زمان است که نشان میدهد هاشمیان انتخاب خوبی بوده یا نه. او نشان داده اهل تعامل با باشگاه است و شخصیت معترضی ندارد. در فوتبالی که همه از همه چیز شاکی هستند هاشمیان آقای راضی است.
دو: پیروز قربانی در همان کاراکتری که میشناختیم و در سالهایی که استقلالیها به زمین و زمان غر میزدند و ناکامیهای خود و موفقیتهای رقیب را به جریانهای بیرونی ربط میدادند، برخلاف جریان آب شنا کرد و مقابل این تفکر ایستاد. شخصیتی محکم و سفت که اعتقاد به کار و تلاش دارد و اهل بهانهگیری نیست. او پله پله و روی اصول بالا آمد و حالا باید در بالاترین سطح فوتبال ایران خودش را ثابت کند.
سه: شخصیت تیمها برگرفته از تفکر مربیان است. فجری که ما در قلعهحسنخان دیدیم، تیمی بود سرشار از احترام، تیمی که با تفکر و جسور بازی میکرد و برای همه دقایق بازی برنامه داشت. یک فوتبال حسابشده، منطقی و پرفشار که مشخص بود تعطیلات را به بطالت نگذارنده است. بازی مقابل تیمی مثل پرسپولیس بهخودی خود انگیزه میآورد ، باید ببینیم فجریها مقابل تیمهای همتراز چه میکنند.
چهار: لیست پرشمار غایبین حسابی توی ذوق می زد. در هفته اول چیزی که خیلی به چشم میآمد تعداد بالای غایبین در ترکیب پرسپولیس بود، نصف این تیم به دلیل قوانین سخت و دست و پاگیر سازمان لیگ بیرون ماندند تا دست هاشمیان بسته باشد. البته که این ایراد به مدیریت پرسپولیس هم وارد است که چرا همه چیز را به لحظه آخر موکول کردند.
پنج: استفاده عالی از فضاهای خالی انگار تخصص فجر بود. به فوتبال فجر دقت کنید، با کمترین ضرب و بیشترین سرعت توپ را به فضاهای خالی میبردند و از آنجا موقعیت درست میکردند. این کار فقط با تمرین و امادگی ذهنی و آنالیز درست ممکن است، چیزی که پیروز قربانی بلد بود. آنها اعتماد به نفس ضربه آخر را نداشتند و گرنه تکلیف بازی خیلی زودتر مشخص میشُد.
شش: این اورونوف فوتبال بلد است. پرسپولیس را به دو بخش تقسیم کنید، قبل از آمدن اورونوف و بعد از حضور او. تفاوت را کاملا ایجاد کرد. تعداد موقعیتهای بهدست آمده را ملاحظه کنید . اوستون با توپ راحت است و برمیدارد و هر کاری دلش میخواهد با آن میکند. ضرباهنگ پرسپولیس با آمدن او شتاب بیشتری گرفت.اورونوف مثل ماشین حمل شیشه است ، باید با احتیاط حمل شود تا صدمه نبیند. منتظر ترکیب وحشتناک بیفوما اورونوف در ادامه فصل باشید.
هفت: لیگ برتر ۲۵ ایران در وسط هفته و قلعهحسنخان در ۲۵ سالگی هنوز درگیر بدیهیات و چیزهای اولیه برگزاری است. دیداری که در یک شرایط نرمال میتوانست در ورزشگاه آزادی و در حضور پنجاه شصت هزار نفر در یک روز تعطیل برگزار شود با کج سلیقگی محض به تبعیدگاه رفت. خود اسم قلعهحسنخان برای کشتن هیجان لیگ کافیست.
هشت: همه چیز علیه درویش است. رضا درویش سیبل انتقادات عده زیادی از هواداران پرسپولیس است. قطعا برخی انتقادات به عملکرد درویش وارد و به حق است اما خیلی از این شعارها و انتقادات بیرحمانه و غیرمنصفانه است. کارنامه درویش در این چهار سال کارنامه قابل دفاعی بوده و زدن او جز ایجاد حاشیه برای پرسپولیس سودی ندارد. در این فوتبال به تعداد انگشتان یک دست هم مدیر خوب نداریم آقای هوادار پرسپولیس. هیچ تیمی با حیاکن رها کن به موفقیت نرسیده!
نه: زوج باکیچ و سروش هماهنگ نبود. مشکل پرسپولیس اینجاست، فصل قبل هم در این پست مشکل داشتند، دو هافبکی که باید هم بجنگند، هم توپ بگیرند و هم بازیسازی کنند. فجر این نقطه از زمین را به رهبری ریگی مال خود کرده بود. از اواسط نیمه دوم با تعویض سروش و آمدن خدابندهلو شرایط کمی بهتر شد. برای ارزیابی باکیچ هم نیاز به زمان بیشتری هست.
ده: زهر علیپور، نفس راحت هاشمیان! باختن در بازی اول میتوانست عرصه را همین ابتدای کار برای هاشمیان تنگ کند. اما بغل پای خشک علیپور مثل مسکن عمل کرد تا هاشمیان نفس راحتی بکشد. انتظار میرود در هفتههای آتی با اضافه شدن نفرات غایب دست هاشمیان هم بازتر شود و شرایط پرسپولیس هم بهتر شود. اگر آنها بتوانند هفته آینده از کابوسی مثل سپاهان امتیاز بگیرند در ادامه راه با آرامش بیشتری فصل را ادامه خواهند داد.
گزارش از پیمان خنافری/ پایگاه خبری فوتبالی