حمیدرضا صدر به جایگاه مبهم وین رونی در منچستر یونایتد پرداخته، به این که رونی جایی در تیم مورینیو ندارد.
به گزارش "ورزش سه"، فصل 17-2016 با "یکی بود، یکی نبود" شیرینی برای وین رونی آغاز شد. همه با ورود ژوزه مورینیو از آغاز عصر نوینی در تاریخ منچستر یونایتد حرف زدند و عصر نو هم با پیروزی برابر لسترسیتی در چریتی شیلد آغاز شد. رونی در آن بعد از ظهر دومین جام را به عنوان کاپیتان یونایتد بالا برد. یک ماه بعد رکورد صد پاس گل در تاریخ لیگ برتر را با پاس گلی که به زلاتان برابر سوانسی داد بر جای گذاشت. دو هفته بعد برابر فاینورد با پشت سر گذاشتن رود فن نیستلروی به رکورد 39 گل در رقابت های اروپایی یونایتد دست یافت. در پاییز رکورد 116 بازی برای تیم ملی را ثبت کرد و پشت سر پیتر شلیتون شد نفر دوم آن سیاهه. در ژانویه 2017 رکورد 249 گل بابی چارلتون را شکست و شد بهترین گلزن تاریخ یونایتد. ولی رکوردشکنی ها برای مورینیو بی اهمیت بودند و رونی نیمکت نشین شد و در ترکیب اصلی فقط پانزده بازی راهی میدان شد. گرت ساوت گیت نمی توانست بازیکنی را که در باشگاهش نیمکت نشین شده با پیراهن ملی روانه میدان کند و بنابراین به دله علی و آدام لالانا روی آورد و بازوبند کاپیتانی تیم ملی انگلیس را هم داد به هری کین.
یکی از چالش های مورینیو طی اولین فصل حضورش در اولدترافورد کنار گذاشتن بی هیاهوی رونی بود. کنار گذاشتن بزرگ ترین گلزن تاریخ باشگاه، کاپیتان تیم ملی و بهترین گلزن انگلیس. مورینیو رابطه خوبی با رونی برقرار ساخت. از او ستایش کرد. تکرار کرد رونی در تیمش خواهد ماند. تکرار کرد رونی هم کاپیتان یونایتد است و هم کاپیتان او، ولی او را پس از دو شکست متوالی در لیگ برابر منچستر سیتی و واتفورد که رونی پشت سر زلاتان بازی کرد کنار گذاشت. پس از آن رونی طی هشت ماه رقابت های لیگ نقش حاشیه ای پیدا کرد. یادمان نرفته بود مورینیو پیش از آغاز لیگ درباره پست یک بازیکن بی پرده حرف زده بود، فقط درباره پست وین رونی. گفته بود از رونی در خط میانی استفاده نخواهد کرد. گفته بود رونی برایش یا شماره 9 است یا 10 و به طعنه افزوده بود شاید هم شماره 5/9، ولی بی تردید نه شماره 6، نه حتی شماره 8.
رونی خودش را برای بازی در پست های عقب تر آماده کرده بود. برای لویی ونگال متمایل به خط میانی بازی کرده و در فینال جام حذفی برابر کریستال پالاس کنار مایکل کریک پشت سر فلینی و راشفورد فوق العاده ظاهر شده بود، ولی ورود هنریک مخیتاریان و پل پوگبا جای رونی را در میانه میدان تنگ کرده و زلاتان، راشفورد، مارسیال و ماتا هم در سایر پست ها قرار گرفته بودند. حقیقت این بود رونی کسی را متقاعد نکرد که بهتر از رقبا است. او در دو فصل گذشته فقط 13 گل در لیگ زده، آن هم در پنجاه و سه بازی.
او از 2011 که برابر بایرن مونیخ آسیب دید - همان پایی که آخر فصل 2006 طی برخورد با پائولو فریرا طی دیدار با چلسی آسیب دید - نزول کرد و تعداد گل هایش پس از آن فصل از 34 کمتر از نصف شدند و رسیدند به 16 گل. رونی از 2014 شد کاپیتان یونایتد، ولی همان فصل فقط 14 گل زد. همان دوره ای که خرده گیران به دستمرد بالایش اشاره کردند و گفتند کریستیانو رونالدو که نه ماه بزرگ تر از رونی بوده در فصل 61 گل برای رئال زده.
مورینیو حتی وقتی رونی با آن ضربه آزاد تماشایی دروازه استوک را گشود و رکورد بابی چارلتون را شکست دوباره او را نیمکت نشین کرد و تلویحا گوشزد کرد رونی طی هجده ماه باقیمانده از قراردادش تباید انتظار قرار گرفتن در ترکیب اصلی را داشته باشد. او اواخر فصل زمانی که زلاتان برابر اندرلشت مصدوم شد به رونی روی آورد و گفت "وین ذهنیت قوی دارد و یک جنگجو است، ولو آن که در اوج نباشد". ده بازی تا پایان فصل مانده بود و رونی در بازی بعدی برابر برنلی تک مهاجم تیم شد و بازوبند کاپیتانی را هم بست و یکی از دو گل را هم زد، ولی مورینیو در دیدار بعد راشفورد را جایش روانه میدان کرد. زلاتان رفته بود، ولی رونی تا پایان فصل هم جایی در ترکیب اصلی نیافت. در آخرین بازی یونایتد در لیگ برابر پالاس در نوک حمله به میدان رفت، ولی مورینیو او را در فینال جام اروپا هم کنار گذاشت و در واپسین دقیقه زمانی که یونایتد با دو گل جلو بود جای خوان ماتا روانه میدانش کرد تا فقط حین کشیده شدن سوت پایان آن جا باشد. تا فقط برابر دوربین ها جام را در دست بگیرد.
رونی در آستانه سی و دو سالگی قرار گرفته و برخلاف رونالدو و زلاتان همیشه با جسمی که تمایل به فربگی داشته و دست و پنجه نرم کرده. مورینیو سیاستمدارانه رونی را کنار گذاشته و مجبورش کرده درباره آینده اش، خودش - ظاهرا - تصمیم بگیرد و نه او. یکی دو نارنجک دستی انداخته، ولی از ترکش ها دور مانده و رونی را به نیمکت نشینی وادار ساخته. اکنون رفتن رونی نه هیاهویی برپا می کند و نه کسی را حیرت زده. پیوستن ایوان پریسیچ یا آلوارو موراتا و ماندن مارسیال، پوگبا، مخیتاریان، راشفورد و ماتا یعنی کنار گذاشتن بازیکنی با دستمزد هفته ای سیصد هزار پوند که هزینه بالایی برای باشگاه به شمار می رود.
اگر بی رحمانه به آن چه سپری شده نگاه کنیم، گویی مورینیو طنابی به رونی داده، ولی آن ریسمان را نه برای بالا رفتن، بلکه برای به دار آویختنش آماده کرده. مورینیو تلاش کرده جنگ را بدون خونریزی تمام کند. رونی پس از چهارده سال برود، مثلا به ماوای اولش در اورتون. برود و بشود یکی از شمایل های تاریخ منچستر یونایتد. پس از آن، زمان جایگاه رونی در اولدترافورد را تعیین خواهد کرد. فوتبال همان جایی است که نام ها را فراموش نمی کنند، ولی خب بسیاری از چهره ها از یاد می روند و سپرده می شوند به دست باد.
حمیدرضا صدر
از همین نویسنده بخوانید:
پوچتینو در لبه تاریخ و رویا
تابستان از نوع آرسنالی؛ بهترینها را از دست بده
سایه و روشن های یک انتقال جنجالی
بازگشت رونالدو به منچستریونایتد: هفت پرسش
نگاه انتقادی اکونومیست به صعود ایران!
کیروش: از منچستر تا تهران برخلاف مسیر آب
وقتی عروسی به کوچه ایران رسید
روزی که بلیت جام جهانی مهر باطل خورد
از رونالدو تا بوفون؛ از آسمان تا زمین
زیدان - آلگری: نیشها را به هیچ بگیر
توخل و دورتموند: وداع سرد سرد با دیوار زرد
فرانچسکو توتی: پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد
گاسکویین 50 ساله: بدون نامهای از محبوبه بیوفا
آیا دو جام یونایتد، جام های میکی ماوس بودند؟!
سه سقوط کرده: ونگر، گواردیولا، مورینیو
زیدان ماند و انریکه رفت
جان تری: وداع مرد احساساتی تک باشگاهه
چلسی 2017: دویدن دنبال باد
شبی در آمستردام برخلاف جریان آب
وقتی هیولا، سرخپوستها را بلعید
بازنگری تاریخیترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام 1352
کسی نمیگفت آفتاب در مونیخ میدرخشد
مسی: خرمن آتش در میعاد
ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو
تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا
سی ال؛ لبخند دارودسته مادریدی
یوونتوس - بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی
میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق
منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمیکند؟
مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟
سایه روشنهای جذابترین لیگ جهان
مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول
قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376
بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...
سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته
بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی
سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ
نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...
تو هم تمام شدی آقای ونگر
انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد شد
خوردن استیک با دندانهای مصنوعی
معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد
تجدید خاطره با ایکر کاسیاس
آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا
بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین
لیگ قهرمانان: ناقوسها برای که بهصدا در میآیند؟
اولین توفان: وسترن در امجدیه
ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!
ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری
آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه
یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار
لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور
از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن
از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش
رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟
جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار
از اوفارل تا کیروش: همان شهرزاد قصهگو
بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ
یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال
قربانگاه والنسیا، نفرین خفاشها
فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ
آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشتهاند؟
آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم
از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن
لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ
یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی
گواردیولا در باتلاق انگلیسی
میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه
ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!
هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد
ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد
هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین
تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو میتواند؟
با این بارسلونا چه باید کرد؟
رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق
هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!
استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟
وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروکهای عمیق