چرا رونالدو یک معدن طلا برای رئال مادرید بود؟

چرا رونالدو یک معدن طلا برای رئال مادرید بود؟

سایت رسمی فوتبالی - کریستیانو رونالدو تنها یک بازیکن نیست. او یک استراتژی در بازار تجارت است. یک ایدئولوژی. انسانی که تنها نامش می تواند پول و موفقیت تجاری را تضمین کند. چطور می توان ستون اصلی یک باشگاه فوتبال را جایگزین کرد؟

کریستیانو رونالدو با پیوستن به یوونتوس بزرگترین باشگاه دنیا، رئال مادرید، را ترک کرد. این اتفاق عجیب دنیای فوتبال را تکان داد. حالا جای خالی کریستیانو رونالدو در ساختار تجاری رئال مادرید به چشم خواهد آمد. 

می توانید من را برای چنین تفکری محکوم کنید اما رئال مادرید بدون شک به مشکل خواهد خورد. صدور اجازه ترک باشگاه برای بزرگترین مدل لباس زیر دنیا فقط به بهاری 80 میلیون پوند باعث می شود که آنها میلیون ها بیشتر در موقعیت های پیش رو را از دست بدهند. شاید او احتیاج باشد که در زمین کمی آرام تر باشد اما در بیرون زمین هیچکس نمی تواند به ارزشمندی او باشد. هواداران معمولی رئال مادرید را انتخاب می کردند و پیراهن این تیم را می خریدند چرا که او در آن تیم بازی می کرد. منظورم این است که آیا حالا همه به سمت پیراهن گرت بیل خواهند رفت یا شماره 7 یووه بیشترین پیراهنی خواهد شد که می بینیم؟ در نه سال اخیر رونالدو در بیرون و درون زمین موفق بود. فکر می کنید حالا او را رها خواهد کرد؟

توانایی

آشکارترین دلیل محبوبیت ستاره پرتغالی استعداد گلزنی او است. چه کسی طرفدار یک بازیکن بدون توانایی است؟ درست است. مورینیو نمی تواند از اشلی یانگ، آنتونتیو والنسیا و مروان فلینی دست بکشد و یورگن کلوپ نیز یک پوستر بزرگ از جردن هندرسون در دفتر کار خود دارد. مربیان به حساب نمی آیند. من حتی نیکلاس بندتنر را بعد از عدم موفقیت او در گلزنی در آرسنال امتحان کردم. مردم قهرمان ها را دوست دارند. 

مردم بازیکنان درخشان را می پسندند. دفاع کردن هنر نیست. تفاوتی بین آنها وجود دارد. باید یک هوادار متعصب باشی تا بتوانایی بگویی انگولو کانته بازیکن بهتری از ادن هازارد است. گلزنی باعث پیروزی در بازی و فروش پیراهن می شود. رونالدو هردوی این کارها را بیش از هر کس دیگری به جز لیونل مسی انجام داده است.

رکوردزنی

شما به صورت بالقوه به رختکن سانتیاگو برنابئو نمی روید. شما اول خودتان را در منچستر یونایتد، لیورپول، تاتنهام، اتلتیکو مادرید، بایرن مونیخ ثابت می کنید. منظورم باشگاه های کوچک است. وقتی رونالدو به این تیم رسید در یک فصل لیگ برتر 42 گل زده بود. او یک توپ طلا در کارنامه داشت. هیچکس انتظار 4 توپ طلای دیگر یا نبرد بی نظیر با مسی را نداشت اما همه می دانستند که او بازیکن بزرگی است.

جوانی

رونالدو در رئال مادرید موفق بود چون هنوز در تیمش وقت داشت. هواداران رئال می دانستند که زمان زیادی در پیش است. نه فصل گذشت. او در فصل اول کمی ناامید کننده بود و توانست تنها 35 گل به ثمر برساند. در هشت فصل بعدی کمترین آمار او 44 گل بود. هواداران پیراهن او را می خریدند و می دانستند که زمان زیادی را با او در پیش دارند. 

هواداران معمولا پول زیادی برای خرید پیراهن بازیکنانی که می دانند در طولانی مدت در باشگاه حضور نخواهند داشت، خرج نمی کنند. زلاتان ابراهیمویچ یک استثنا در ام ال اس بود.

ذهنیت مشخص

من از ذهنیت صحبت می کنم نه از فیزیک. بسیاری از بازیکنان سر خود را پایین می اندازند و وظیفه خود را انجام می دهند اما این افراد شخصیت های هیجان انگیزی نیستند. آنها می آیند و می روند و ما خیلی زود فراموش می کنیم که آنها این جا بودند. اگر من بگویم وینگر منچستریونایتد، چند نفر از شما پارک جی سونگ را به خاطر می آورید؟ رونالدو، گیگز، بست، بکهام، لی شارپ، سولسشر...

شاید ما به یک بازیکن بگوییم که وقتی صحبت می کند باید جایگاه خود را به خاطر داشته باشد اما وقتی حق داشته باشد او را تحسین می کنیم. آیا پوشش خبری بی بی سی و آی تی وی را برای جام جهانی دیده اید؟ می خواهید به دنی مورفی گوش کنید یا روی کین؟

رونالدو تاریخچه طولانی مدت در استقلال دارد. او برای برندهای متفاوتی کار تبلیغاتی انجام داده  اما به کارهای خیریه نیز شناخته می شود. او همچنین با جیمی جامپ ها و درخواست کنندگان عکس و امضا نیز مهربان است. او به سختی از محیط شخصی خود مراقبت می کند اما وقتی در مکان ها عمومی است بسیار سخاوتمندانه رفتار می کند.

اگر می خواهید از نظر تبلیغاتی موفق باشد باید کمی ریسک کنید.

اسم چشمگیر

تمام موارد بالا را می توان با یادگیری به دست آورد. اما تغییر اسم و ظاهر سخت است. و هر دو نقش مهم در بازار تجاری ایفا می کنند. شما محبوبیتی از کاستل پانتیلیمان نمی بینید و حتی با این که تعداد کاراکترهای توییتر به 280 افزایش پیدا کرده باز هم کسی درباره یان ونگور از هسلینک حرفی نمی زند. رونالدو تمامی موارد لازم را دارد.

و درباره نام. کریستیانو یا مثلا مسی نام های راحتی هستند. البته درباره نام های آرژانتینی کم داستان فرق می کند. لیونل می آید تا ما را نجات دهد؟ خیلی در دهان نمی چرخد. در عین حال کریستیانو نام رایجی است و نام خانوادگی او نیز ما را به یاد رونالدوی اصلی می اندازد. و او توانسته از سد هم پستی قبلی خود عبور کند. ورژن کریستیانویی از رونالدو؟ هر تاجری به شما می گوید که این محصول به راحتی به فروش می رسد.

کاندیدای بالقوه

گفتن این موضوع سخت است. رئال مادرید نمی تواند کاملا جای خالی او را پر کند. شاید در زمین هری کین بتواند در هر فصل 50 گل بزند. او تنها 24 سال دارد و می توان به او اعتماد کرد. از سوی دیگر او بیشتر شبیه به استفان لویی است تا دیوید بکهام یا فردی لیونبرگ. این به سیستم هواداران مادرید نمی خورد. آنها پیش از این از گرت بیل خسته شده اند.

ادن هازارد با توانایی های خطرسازی خود شباهت بیشتری به کریستیانو دارد. همانطور که پیش از این اشاره کردیم این داستان شبیه به داستان دخترهای خوبی که عاشق پسرهای بد می شوند، نیست. او 27 ساله است. باید توجه داشت که زمان زیادی ندارد.

بسیاری به بازگشت نیمار به اسپانیا و تکرار کاری که فیگو با بارسا کرد، اشاره می کنند. این ممکن است کاری باشد. او در بارسلونا و پاریسن ژرمن یک ستاره بود و هنوز جوان است. فلورنتینو پرز باید متوجه پولی که قرار است خرج شود و البته به دست بیاید، باشد. قیمت رونالدو کمتر از حد بازار بود. 

باید تعجب کرد که چرا رئال مادرید تصمیم گرفت تا به بازیکن طلایی خود اجازه خروج بدهد. از نگاه تجاری این کار هیچ توجیهی نداشت.