پایگاه خبری فوتبالی- مبینا نعمتزاده یکی از دهه هشتادیهایی بود که در المپیک پاریس برای ایران افتخارآفرینی کرد و موفق به کسب مدال برنز این مسابقات شد.
به گزارش فوتبالی، المپیک پاریس میدانی بود که دهه هشتادیها در آن درخشیدند. سعید اسماعیلی (مدال طلا، متولد 1382)، آرین سلیمی (مدال طلا، متولد 1382)، علیرضا مهمدی (مدال نقره، متولد 1380)، رحمان عموزاد (مدال نقره، متولد 1381)، امیرعلی آذرپیرا (مدال برنز، 1381) و مبینا نعمتزاده (مدال برنز، 1384) دهه هشتادیهایی بودند که در پاریس دست به کار بزرگی زدند.
مبینا نعمتزاده بین تمام مدالآوران، کمسن و سالترین بود و همین موضوع باعث شد همه به آینده تکواندو با این دختر بااستعداد امید زیادی داشته باشند. برای همین سراغ مبینا رفتیم تا با او گفتوگویی داشته باشیم.
المپیک میدان کوچکی نیست و دست به کار بزرگی زدی؛ چه حسی و حالی را تجربه کردی؟
جو عجیب و خوبی بود. قطعا حس خیلی خوبی دارم و قطعا یکی از بهترین تجربههای زندگیم بود. تلاش بسیاری کردم، از خیلی موضوعات زدم تا به هدفم برسم و خدا را شکر به این مهم رسیدم. رقبای سختی داشتم اما از لحاظ روانی آماده بودم و این موضوع کمک زیادی به من کرد.
از چه سنی وارد ورزش حرفهای شدی؟
از 7 سالگی. من در خانوادهای ورزشی بزرگ شدم. پدرم مربی بدنساز حرفهای است و مسائل تغذیه من را کنترل میکند. پدر و مادرم همیشه من را حمایت کردند و واقعا از آنها ممنونم.
سختترین حریفت چه کسی بود؟
قطعا آدریانا. او رنک دوم جهان را دارد و بسیار تکواندوکار خوبی است. من تمرینات او را در فضای مجازی میدیدم و اصلا همان میتزدن او هم ترسناک بود. پدرم اما شدیدا از لحاظ روانی روی من کار کرد و ذهن برنده از من ساخت. از تمرین میآمدم و میدیدم به من پیام داده است چطوری قهرمان؟ دخترم که آدریانا را شکست داده حالش چطور است؟ این موضوعات خیلی به من کمک کرد و وقتی برابر آدریانا قرار گرفتم، اعتماد به نفس بالایی داشتم. من وزن زیادی هم کم کردم و باتوجه به وزن و قدم، قد بلندم هم کمک زیادی به من کرد.
نکتهای که در مسابقات همه شما به چشم میآمد، کامبک در دقایق پایانی بود.
من و ناهید تمرینات پرفشاری داشتیم و روزهای سختی را تجربه کردیم. کادرفنی از لحاظ روانی کمک زیادی به ما کرد. ما با ذهن برنده وارد زمین میشدیم و وقتی شما با چنین تصوری برابر رقبا قرار میگیرد، باتمام وجود حس میکنید برنده میشوید و تا آخرین لحظه برای پیروزی تلاش میکنید.
پس از پایان مسابقات درخواستی داشتی که باعث شد عدهای از تو انتقاد کنند. در این مورد چه نظری داری؟
من هیچوقت تک بعدی نبودم و همیشه درسم هم خوب بود. من آدمی هستم که زیاد اهل فضای مجازی نیستم و همیشه روی هدفم تمرکز دارم. وقتی وارد تیم ملی بزرگسالان شدم، وقت بسیار کمی برای درس داشتم و نتوانستم آن را دنبال کنم. میتوانید از اطرافیان هم سوال کنید، من هنوز در اوقات فراغتم کتاب میخوانم و علاقه زیادی به مطالعه دارم. درس چیزی نبود که از آن فراری باشم و همیشه دوستش داشتم.
برویم سراغ هادی ساعی؛ او تاثیر زیادی در مسیر همه شما داشت.
استاد هادی ساعی یک اسطوره است. من همیشه گفتهام ایشان خیلی زحمت میکشند و بابت همه چیز از جناب ساعی تشکر میکنم. هادی ساعی یک انسان فوقالعاده و بیشک در تکواندو یک اسطوره است. شما تصور کنید وقتی حریفان هادی ساعی را کنار ما میبینند تا چه اندازه بر ترس آنها اضافه میشود. به هرحال قهرمان دو دوره المپیک کنار ما ایستاده و به ما کمک کرده است. به جرات میگویم او برای موفقیت تکتک ما شور و شوق داشت. من خودم برای فینال و مدال طلا آماده کرده بودم اما برنز را کسب کردم و انشالله در دوره بعدی آن را به طلا تبدیل میکنم.
همیشه از دهه هشتادیها انتقاد میشود و بسیاری از همنسلان ما فکر میکنند که جدی گرفته نمیشود، چه صحبتی با دهه هشتادیها داری؟
میخواهم بگویم برای بزرگشدن حتما نباید عددی روی سن ما برود. کافی است روح بزرگی داشته باشیم و برای هدف خود تلاش کنیم.
مصاحبه از علیرضا کوچک
5793